پسرم تاج سرم عرفان

عرفان جان امروز 22 مرداد ماه هستش . داشتم وبلاگت رو باز میکردم که متوجه شدم درست بعد سه ماه گل پسرم سه سالش تموم میشه و باید تولد بگیریم . تا حالا واست تولد بزرگ نگرفتیم . سال اول که آقاجون مریض بود و هیچ کس دل و دماغ نداشت و سال دوم که هنوز سالگرد آقاجون تموم نشده بود و چون ما به خونه جدید نقل مکان کرده بودیم و خونه درهم و برهم بود عمو هادی زحمت کشیدن و واسه عرفان جان کیک کوچولو خریدن و تولد کوچولو ، خیلی کوچولو گرفتیم . خیلی دوست دارم امسال تولد درست و حسابی واسه گل پسرم بگیریم . البته باید قبل یا بعد ماه محرم باشه . چون تولد عرفان مصادف هست با ماه محرم .     ...

سلام به گل پسرم و دوستای عزیزم . الان درست سه روزه که پروژه ی خداحافظ پوشک رو داریم تو خونمون اجرا میکنیم  . قربون عرفان جونم برم که خیلی خوب باهامون همکاری میکنه و تا حالا جایی از خونه رو کثیف نکرده . فقط چند بار یادش نبود و یکم تو شلوارش جیش کرده و خیلی کم . چون زود یادش افتاد و بهم گفت مامان دستشویی . منم تند بردمش دستشویی و این رو هم بگم که من شبها محض احتیاط پوشکش رو میبندم ولی تا حالا که شبها جیش نکرده  همه ی فامیل میگفتن دختر ، عرفان وقت زن گرفتنش شده و هنوز داره پوشک میبنده و من چون عرفان واژه ی جیش رو نمیگفت اقدامی نکرده بودم . پسرم سرافرازمون کردی .   ...